نیستی و عکسای تو مونده پیشم
یاد مهربونیات زده آتیشم
گریه های آخر تو، وای چشای تو
عطر موهات مونده توی این خونه م
گرمی دستای تو روی شونه م
داغی اشکای تو مونده روی گونه م
قلبم …
هنوز با تو میزنه با تو
آتیش عشق با تو روشنه با تو
یه روز میاد که روز منه با تو
دستای من، دستای تو
دوست دارم
دریای من، چشمای تو
آغوش امن
آغوشِتو به روی من واکن
می خوام تویِ آغوش تو گُم شَم …
بذار بمیرم من برای تو
بذار دلیلِ حرف مردم شَم ….
حس می کنم ، پیش تو خوش بختم
با تو چقد ، من امنیت دارم ….
دستم همیشه توی دستاته
خوبه ، برات اهمیت دارم …
خوبه کنارمی ، توو هر لحظه
خوبه منو تنها نمیذاری….
من جونمو به عشق تو می دم
تو ، اختیار جونمو داری …..
عشقت، لطیف مثل بارونه …
دوریت ،خودِ فصل زمسونه….
هر کی تو رو داره، چه خوشبخته
هر کی تو رو می بینه، آرومه…..
دستاتو، تو دستای من بگذار
درای قلبتو ،به روم وا کن …
شبیه بارونی ببار اینجا
هوای دنیامو توزیبا کن ….
فرصت بده این ماه و عاشق شَم
تنها دلیل ِ حال ِخوبم شو…..
دنیا بدون تو که دنیا نیس
آرامش ِ حال ِ غریبم شو ….
خوبه کنارمی توو هر لحظه
خوبهشَ منو تنها نمیذاری ….
من جونمو به عشق تو می دم
تو ، اختیار جونمو داری….
# نازنین خوشنویس
اومدی و شدی کوه درد دلم
تا بره از شبام حس آشوب غم
با نگاهت شدم عاشق زندگی
اوج آرامشه با تو دیوونگی
برگرد و حرفی بزن
تسکین خاطر من
بی عطرت میگیره نفسهام
کنارم باش بی تو پسه هوام
هر شب با خاطره هات
میرم تا عمق چشات
تو دنیا شدی همه کسم
با تو به هر چیزی می رسم
باز هوای صدات میزنه به سرم
قلب دیوونمو تا جنون می برم
دستمو ول نکن نبض رویای من
باعث و بانیه آرزوهای من
برگرد و ….
ای که بی تو خودمو تک و تنها می‌بینم
هر جا که پا میذارم تو رو اونجا می‌بینم
یادمه چشمای تو پر درد و غصه بود
قصه‌ی غربت تو قد صد تا قصه بود
یاد تو هر جا که هستم با منه
داره عمر منو آتیش میزنه
تو برام خورشید بودی توی این دنیای سرد
گونه‌های خیسمو دستای تو پاک می‌کرد
حالا اون دستا کجاس اون دوتا دستای خوب
چرا بیصدا شده لب قصه‌های خوب
من که باور ندارم اون همه خاطره مرد
عاشق آسمونا پشت یک پنجره مرد
آسمون سنگی شده خدا انگار خوابیده
انگار از اون بالاها گریه هامو ندیده
یاد تو هرجا که هستم با منه
داره عمر منو آتیش میزنه
