مقالات متفرقه

بابک جهانبخش بدون رضا صادقی خواند

«بابک جهانبخش» طی روزهای 23 و 24 مرداد در سالن میلاد نمایشگاه بین‌المللی تهران روی صحنه رفت. اجرای زنده این خواننده به تهیه‌کنندگی موسسه فرهنگی هنری «اکسیر نوین» به مدیریت «محمدرضا خانزاده» برگزار شد. این خواننده در اجرای تابستانی خود دو قطعه جدید برای دوستدارانش داشت و از سوی دیگر برنامه او با همراهی یک ارکستر بزرگ بود. علاوه بر اعضای همیشگی ارکستر بابک جهانبخش به رهبری «رضا تاجبخش»، یک ارکستر زهی هم در برخی قطعات با نوازندگان گروه همنوازی داشت.

شروع این کنسرت با قطعه ریتمیک «دیوونه جان» بود. آهنگی که تیرماه با تنظیم معین راهبر منتشر شد و با تم بندری که داشت توانست نظر مخاطبان بابک جهانبخش را جلب کند. او در ادامه سراغ قطعه پرطرفدار و احساسی خود یعنی «دوست دارم» رفت و درباره آن گفت:«اینکه اولین ترانه یک نفر به بهترین کارش تبدیل شود عجیب است و جای آن با هیچ چیز دیگری پر نمی‌شود.»

این خواننده پس از قطعات «تورو دوست دارم» و «تهران» درباره ارکستر زهی خود گفت:«اتفاقی که در موسیقی رخ داده این است که سازهای کلاسیک در حال فراموشی هستند و موسیقی به سمت سازهای الکترونیک رفته است.» او همچنین به این نکته اشاره داشت که سازهای زهی احساس بیشتری به کار می‌دهند.

اما یکی از اتفاقات احساسی این کنسرت اجرای قطعه «من و بارون» بود که پس از آن گفت:«من دو خاطره با این آهنگ دارم. اول که حضور رضا صادقی و اجرایی بود که او به زیبایی انجام داد. دوم اینکه چند روز پیش تولد مرتضی پاشایی عزیز بود که جای او بسیار خالی است و در زمان بودن او خاطرات خوبی برایمان به جا گذاشت. ما ترانه من و بارون را در دبی با هم اجرا کردیم و دلم می‌خواهد این ترانه را یک بار دیگر به یادش بخوانم. روحش شاد و یادش همیشه در دلها و یادها خواهد ماند. در یکی دو سال اخیر هنرمندان زیادی را از دست دادیم و همیشه به یادشان هستیم و با هنرشان زنده هستند.»

اما پس از این کار خیلی‌ها منتظر دومین قطعه دوصدایی جهانبخش و رضا صادقی یعنی «تو که حساسی» بودند. با وجود اینکه بعضی‌ها تصور می‌کردند آقای مشکی‌پوش موسیقی پاپ، سورپرایز این کنسرت باشد اما بابک جهانبخش این قطعه را به تنهایی خواند و با همخوانی جالب حاضرین همراه شد. این خواننده که گاهی اوقات طنازی‌هایی هم روی صحنه دارد در ادامه اشاره‌ای هم به پوشش خود داشت:«همیشه در کنسرت‌هایم از لباس رسمی استفاده می‌کنم ولی این بار تلاش کردم متفاوت باشم. چون با بالارفتن سن آدم‌ها سعی می‌کنند با تغییر لباس و رنگ موهایشان افزایش سن را نشان ندهند. من هم از این قاعده مستثنی نیستم ولی معتقدم موی جوگندمی بسیار زیبا است!»

بابک جهانبخش در این کنسرت میزبان چند چهره ورزشی از جمله «علیرضا حیدری» بود که این قهرمان کشتی را بدین شکل معرفی کرد:«من ورزش کشتی را دوست دارم و به نظرم آن سال‌های طلایی این ورزش دیگر جایش پر نمی‌شود.» او همچنین پس از معرفی «سید مهدی رحمتی»، دروازه‌بان باشگاه استقلال تهران، و در پاسخ به تشویق‌های حاضرین برای این ورزشکار گفت:«اگر می‌دانستم تا این اندازه تشویق می‌کنید من هم فوتبالیست می‌شدم! اما فوتبال من خوب است.»

خاص، بارون دلتنگی، اکسیژن، برف و یه ساعت فکر راحت و منظومه احساس از جمله سایر قطعات این کنسرت بودند که توسط این خواننده و گروهش اجرا شد. بابک ریاحی‌پور (سرپرست گروه و نوازنده گیتاربیس)، مسعود همایونی (نوازنده گیتار الکتریک)، عرفان پاشا (نوازنده ویولن)، مهران فرشباف (نوازنده سازهای کوبه‌ای)، نیما حمیدی (نوازنده درامز)، انوشیروان تقوی (کیبورد) و بهنام حکیم (گیتار و سازهای زخمه‌ای) اعضای گروه این خواننده به رهبری رضا تاجبخش بودند. مونیکا لران، فرزاد سیدی، علیرضا چهرقانی، آیدا محمدزاده، علیرضا فواکهی، نوید صبازاده، عرفان شریف زاده، سیما یاقوت، ارسلان علیزاده و آنار اطاعتی نوازندگانی بودند که در ارکستر زهی حضور داشتند. اما یکی از نکات حائز اهمیت ارکستر بابک جهانبخش حضور دوباره «یاشار خسروی» در کنار او بود. این نوازنده سرشناس ساز ساکسوفون طی سال‌های گذشته اجراهای متعددی با جهانبخش داشت اما چند وقتی در کنار او ساز نزده بود.

عارف عارف‌کیا

عارف عارف‌کیا (زادهٔ ۱۹ مرداد ۱۳۱۹ در تهران)از خوانندگان موسیقی پاپ ایرانی است که به سبک خواننده‌های اپرا می‌خواند. وی آفرینندهٔ سبک خاصی در موسیقی پاپ ایران است که پیش از آن سابقه نداشته، بعدها این سبک خاص در میان مردم به نام ته‌حنجره‌ای شهره شد. به همین خاطر، عارف با لقب «حنجره‌طلایی» شناخته می‌شد پس از آن لقب «سلطان قلبها» به او داده شد و در سال‌های اخیر نیز وی را با عنوان «یادگار عاشقی سه نسل» معرفی می‌کنند. عارف نزدیک ۸۰۰ ترانه خوانده که علاوه بر فارسی به زبان‌ها و لهجه‌های مختلف نیز می‌باشند.

 

تولد و کودکی

عارف از پدر و مادری با اصالت اردبیلی[۴](با نام‌های عبدالله و طاهره)، در تهران متولد گردید.[۱] مادرش متولد و ساکن بادکوبه (در آذربایجان شوروی، باکوی کنونی) بود[۶]و در دانشگاه مسکو رشتهٔ دندانپزشکی را گذرانده بود؛[۷] مادربزرگش نیز اُپرا می‌خواند و علاقهٔ فراوانی به اشعار به آذری برگردانده شدهٔ نظامی و خاقانی داشت.[۸] با شروع جنگ جهانی دوم بسیاری از خانواده‌های ایرانی به جنوب ارس (ایران) کوچانده شدند. پس از این کوچ اجباری مادرش مجبور شد دانشگاه را نیمه کاره رها کند، او با پسر عموی خود ازدواج نمود و عارف به دنیا آمد.[۶] پدرش رانندهٔ کامیون بود که در آن زمان از مشاغل سخت و مهم محسوب می‌شد.[۷]
خیلی زود به دلیل اختلاف در طرز تفکر، پدر و مادرش از هم جدا شدند و عارف مجبور شد که دور از محبت مادرانه، در کنار نامادری زندگی نماید. قحطی و کمبود مواد غذایی (به دلیل وقوع جنگ جهانی دوم) و کم‌توجهی به بهداشت، باعث شیوع مریضی‌هایی در ایران شده بود که عارف نیز به دلیل همین امراض و همچنین کمبود توجه و مراقبت مادرانه، به مریضی سختی دچار شد. به همین خاطر مادرش توانست سرپرستی او را بگیرد[۶]
عارف خواهر و برادرهای دیگری نیز دارد ولی مادرش هیچوقت ازدواج نکرد.[۶]

آشنایی با خوانندگی

عارف ۳ سال داشت که زندگی تازه‌ای را در کنار خانوادهٔ مادرش (در خیابان نادری، کوچهٔ شیروانی؛ در چهارراه استانبول) شروع کرد.[۶][۷] زبان اول در این خانواده آذری بود، حتی پدر بزرگ و مادربزرگش زبان فارسی بلد نبودند.[۹] شرایط زندگی آنها از نظر مالی چندان خوب نبود اما همه تلاش می‌کردند که کانون خانواده گرم باشد،[۸]
تنها دلخوشی این خانواده گوش دادن به یک رادیوی لامپی با مارک AGA بود که همیشه بر روی موج رادیو بادکوبه تنظیم شده بود.[۷] این رادیو هر روز از ساعت ۶ صبح تا شب روشن بود که مشتری اصلی آن دایی‌اش بود. از این رادیو علاوه بر آهنگ‌های آذری و غربی، گاهی اوقات نیز اُپراهای معروف اروپایی پخش می‌شد.[۷] مشهورترین خوانندگان آذری که رادیو بادکوبه صدای آنها را پخش می‌کرد عبارت بودند از: رشید بهبودوف، بُلبل، گل آقا، شوکت و فاطمه. این‌ها اساتیدی بودند که صدایشان تعلیم دیده بود و هیچ‌گاه «خارج» نمی‌خوانند. همین امر باعث شد تا عارف مخفیانه از این اساتید تقلید کند و ناخودآگاه «درست خواندن» و «میزان خواندن» و «کوک خواندن» را فرا بگیرد.[۷][۹]

دوران تحصیل

عارف به دبستان و دبیرستان تمدن رفت که در همان کوچهٔ شیروانی قرار داشت. در ایام جوانی نیز به هنرستان صنعتی (واقع در انتهای خیابان قوام‌السلطنه؛ ۳۰ تیر کنونی) رفت و در رشتهٔ درودگری (چوب و نجاری) مشغول به تحصیل شد و دیپلمش را از آنجا گرفت. فاصلهٔ منزل تا مدرسه ۱۰–۱۵ دقیقه زمان می‌برد و او همیشه این مسیر را پیاده طی می‌کرد. مسیر همیشگی او منحصر به خودش بود: لاین دوم خیابان و بر خلاف حرکت اتوموبیل‌ها! او با خود ترانه‌های آن زمان را زمزمه می‌کرد، و این تنها کلاس تمرین برای صدایش بود.[۷][۸]
عارف علاقهٔ فراوانی به موج نوین موسیقی پیدا کرده بود و ترانه‌های اجرا شده از ویگن، محمد نوری و… را با جدّیت دنبال می‌نمود؛ به طوری که هر ترانه‌ای که از رادیو پخش می‌شد را در دفترچه‌ای به زیبایی یادداشت می‌کرد و سعی می‌کرد آنها را بلافاصله اجرا نماید. از آنجایی که تصویرگر خوبی بود کنار هر ترانه تصویری از آن ترانه را می‌کشید. در این دفترچه بیش از ۵۰ ترانه وجود داشت که آن را به یکی از بهترین دوستان دوران جوانی‌اش هدیه کرد. بعد از حدود ۶۰ سال، در مهرماه ۱۳۹۲ خورشیدی خانمی اعلام کرد که یادگاری عارف هنوز نزد خانواده ایشان وجود دارد که از طریق داییِ پدرش به او رسیده است.[۴][۹]
عارف در دوران تحصیلش درسخوان نبود و مسائل را فرمولی محاسبه نمی‌کرد، اما دارای هوش زیادی بود، به طوری که باعث تعجب معلم‌ها می‌شد.[۶]

پس از تحصیل و انتخاب شغل (از کارگری در لاستیک‌سازی تا خوانندگی)

عارف پس از دریافت دیپلم، جهت کسب درآمد ۴ گزینهٔ متفاوت را در مسیر خود می‌دید:

  • نقاشی: عارف به همراه یکی از دوستانش که یک نقاش حرفه‌ای بود مدتی را به طراحی بیلبوردهای تبلیغاتی پرداخت که از این راه نیز درآمد کسب کرد.
  • فوتبال: عارف در دوران جوانی فوتبال را بسیار دوست داشت اما در آن زیاد درخشان نبود. به دلیل اینکه «چپ پا» بود به راحتی می‌توانست در فوتبال غیرحرفه‌ای آن زمان (اواخر دهه ۳۰ خورشیدی) رشد کند و حتی به تیم ملی برسد.
  • خوانندگی: عارف هیچ وقت تصمیم نداشت این هنر را رها کند و نمی‌خواست اشتغال باعث کمرنگ شدن علاقه‌اش به خوانندگی شود.
  • ادامه فعالیت در رشته درودگری: از آنجایی که عارف رشتهٔ درودگری را به صورت علمی فراگرفته بود، می‌توانست در مشاغل مرتبط با این رشته فعالیت نماید. برای همین در «آزمون استخدام دبیر» شرکت کرد و در بین ۸۰۰ نفر شرکت‌کننده در بین ۱۰ نفر ممتاز قرار گرفت و به عنوان دبیر به هنرستان صنعتی قزوین معرفی گردید.

مسعود صادقلو

بیوگرافی و زندگینامه

مسعود صادقلو خواننده جوان است که مدتی بود خوانندگی را انجام می داد  یک باره در سال 95 به خوبی شناخته شد. وی متولد 18 فروردین ماه سال 1365 می باشد و 31 سال سن دارد.

وی با اجرای چند آهنگ توانست به خوبی شنیده شود به طوری که این مسئله را می توان از صفحه اینستاگرام او مشاهده نمود.

وی در باره این که چرا با مهدی حسینی دو نفره میخواند گفت : گفت بنده آدم تنبلی هستم و برخی از کارها را نمی توانم به تنهایی انجام بدم و او از دوست های نزدیک من است.

وی گفت در حدود چند سال پیش کشتی گیر بوده است.

وی گفت در تولید آهنگهای خود ما یک تیم هستیم از جمله رضا شیری و مسعود جهانی (تنظیم کننده) و … از جمله این افراد هستند.

ازدواج و همسرش

طبق اطلاعات موجود وی تاکنون ازدواج نکرده است و مجرد می باشد.

 

لیست تک اهنگهای مسعود صادقلو

آرامش / نیمه گمشده / معشوقه /عوض شده حالم / حرفای خوب(سعید تاتایی) / صبح شد / لمس / یادگاری / عاشق شدم / با تو این دل /دیوونه بازی / یار قدیمی / دستای مریض /آخر شب / زیر بارونا برقص / هوس باز

حامد همایون

حامد محمودزاده معروف به حامد همایون (۱۹ بهمن ۱۳۶۱- شیراز) خواننده پاپ ایرانی است.

همایون نخستین کنسرت خود را به نفع کودکان سرطانی در مؤسسه محک برگزار کرد. او که آثارش در سال ۱۳۹۴ با استقبال مخاطبان مواجه شد آهنگ برنامه صبحگاهی شبکه اول به نام فرمول ۱ را اجرا کرده است. همایون در آغاز توسط پروژه استعدادهای موسیقی ایران مؤسسه ترانه شرقی معرفی شد. نخستین حضور همایون در تلویزیون در ویژه برنامهٔ شب یلدای سال ۱۳۹۵ بود که او به طور زنده از برج میلاد برای ویژه برنامهٔ شبکه پنج برنامه اجرا کرد. و هم چنین اولین آلبوم رسمی او به اسم دوباره عشق ۲۳ دی ۱۳۹۵ منتشر شد. حامد همایون در مصاحبه با روزنامه جام جم در دی ۹۵ گفته است «بیشتر ترانه‌ها در کشور ما حس غم را منتقل می‌کنند و از ناله و خیانت و سیاهی می‌گویند. ما تصمیم گرفتیم سردمدار ترانه‌های شاد و مثبت باشیم. همایون نخستین آلبومی که به صورت قانونی منتشر کرده است «دوباره عشق» نام دارد و شامل ۱۸ آهنگ است.»

آلبوم‌ها

دوباره عشق (۱۳۹۵)

اولین آلبوم حامد همایون، «دوباره عشق» نام دارد که در ۲۳ دی ۱۳۹۵ منتشر شد. این آلبوم هجده آهنگ دارد که ۱۲ آهنگ آن قبلاً در فضای مجازی منتشر شده بودند و ۶ آهنگ جدید نیز داشت.

صفحه بعدیصفحه قبلی