دانلود آهنگ رضا مرتضوی به نام شهربازی
متن آهنگ شهربازی رضا مرتضوی
صدای پای گل میاد وا میشه چشم گلدون
ابر بهاری می خونه شعر بلند بارون
عید تو عید من عید همه مبارک
مهمونی بهاره بهارتون مبارک
مهمونی بهار تو باغ و باغچه ها براهه
تنها گذاشتن گلا تو گلخونه گناهه
گلهای گلخونمونو به مهمونی بیاریم
دلامونو رو سفره ی سبز زمین بذاریم
صدای پای گل میاد وا میشه چشم گلدون
ابر بهاری می خونه شعر بلند بارون
عید تو عید من عید همه مبارک
مهمونی بهاره بهارتون مبارک
دوباره زیر گنبد آبی ترین آسمون
بیدار میشه چشم زمین از خواب سرد خزون
به شاخه های نیمه جون و خسته ی زمستون
جون میده دست پر غرور و مهربون بارون
صدای پای گل میاد
صدای پای گل میاد وا میشه چشم گلدون
ابر بهاری می خونه شعر بلند بارون
عید تو عید من عید همه مبارک
eyde to eyde man eyde hame mobarak
مهمونی بهاره بهارتون مبارک
mehmooniye bahareh baharetoon mobarak
عید تو عید من عید همه مبارک
eyde to eyde man eyde hame mobarak
مهمونی بهاره بهارتون مبارک
mehmooniye bahareh baharetoon mobarak
عید شما مبارک آهنگ عید شما مبارک از مسعود امامی
بیدار میشه چشم زمین از خواب سرد خزون
به شاخه های نیمه جون و خسته ی زمستون
جون میده دست پر غرور و مهربون بارون
صدای پای گل میاد
صدای پای گل میاد وا میشه چشم گلدون
ابر بهاری می خونه شعر بلند بارون
عید تو عید من عید همه مبارک
eyde to eyde man eyde hame mobarak
مهمونی بهاره بهارتون مبارک
mehmooniye bahareh baharetoon mobarak
عید تو عید من عید همه مبارک
eyde to eyde man eyde hame mobarak
مهمونی بهاره بهارتون مبارک
mehmooniye bahareh baharetoon mobarak
بینِ من و تو درد شبیه است چه بسیار
ما هر دو پریشانیم از عاقبتِ کار
من اینجا گرفتارم و تو اونجا گرفتار
من اینجا گرفتارم و تو اونجا گرفتار
کی گفته که ما اینجا خوشبخت ترینیم؟
بی غصه ترین طایفه روی زمینیم؟
تو خاک نشین هستی و ما عرش نشینیم
کی گفته که در اینجا از غم اثری نیست
از بی کسی و درد جدایی خبری نیست
از بی کسی و درد جدایی خبری نیست
ما هر دو پریشانیم از عاقبت کار
من اینجا گرفتارم و تو اونجا گرفتار
صحبت ز بهار و چمن و آب و هوا نیست
این شهر بهاران زده بابِ دلِ ما نیست
صحبت ز کجا زیستن ما و شما نیست
در بَسترِ مرگ است بیمار و دوا نیست
در بَسترِ مرگ است بیمار و دوا نیست
بین من و تو درد شبیه است چه بسیار
ما هر دو پریشانیم از عاقبت کار
من اینجا گرفتارم و تو اونجا گرفتار
من اینجا گرفتارم و تو اونجا گرفتار
صحبت ز بهارو چمن و آب و هوا نیست
این شهر بهاران زده باب دل ما نیست
صحبت ز کجا زیستن ما و شما نیست
در بستر مرگ است بیمار و دوا نیست
در بستر مرگ است بیمار و دوا نیست
بین من و تو درد شبیه است چه بسیار
ما هر دو پریشانیم از عاقبت کار
من اینجا گرفتارم و تو اونجا گرفتار
من اینجا گرفتارم و تو اونجا گرفتار
ما هر دو پریشانیم از عاقبت کار
من اینجا گرفتارم و تو اونجا گرفتار
من اینجا گرفتارم و تو اونجا گرفتار
من اینجا گرفتارم و تو اونجا گرفتار
به نام خدا
هر چی بود خوب و بدش گذشت و رفت سالی که خاطره هاش غمگینه
کوله بار خاطرات تلخ ما روی شونه وطن سنگینه
یه شبی دل زمین بد لرزید توی خواب یه بچه بی مادر شد
جلوی چشمای شیرین ، فرهاد زیر سقف بی ستون پرپر شد
یه روزی یه عاشق دلسوخته عشقشو تو دل دریا جا گذاشت
روزی که دریا آتیش گرفته بود رویاهاشو توی شعله ها گذاشت
توی آسمون عقاب آهنی گم شد و به آشیونه بر نگشت
چشمای یه بچه ذل زدن به در ولی بابا دیگه خونه برنگشت
همه گفتن که بابات جاش خوبه توی آغوش خدا خوابیده
نمیدونست که توی سرما و برف روی سینه دنا خوابیده
سفره هفت سین شیرین امسال زیر سقف چادر امداده
توی سفره یه نوار مشکی روی عکس پرتره فرهاده
وقتی پای سفره هفت سینیم وقتی که دلای ما خوشحاله
وقتی که روی لبای هممون ذکر یا محول الاحواله
یادمون باشه یه روز تو این باغ گلایی بودن که حالا نیستن
توی دامن خزون افتادن حالا دیگه بین ماها نیستن
وقتشه دستامونو بالا کنیم دلارو آیینه خدا کنیم
خالی از حسادت و بخل و ریا از ته دل واسه هم دعا کنیم
ایشالا که توی این سال جدید حالمون تو بهترین احواله
از عنایت مقلب القلوب سال نو قشنگ تر از پارساله